بارمان جیگر ،برسام عسل

معجزه چرت و پرت گویی

چند مدتی بود که هر از گاهی در مورد وقایع روز مهد کودک از پسرا میپرسیدم یه مشت چرت و پرت تحویلم میدادن که مامان سلوا چومپولیه یا کله پاچه چی میخوای بخوری کله پاچه پرهام کله پاچست رو کلش داره فرفریه  بعدش خودش قش میکرد از خنده یا یا یا ..... تا بالاخره یه روز تصمیم گرفتم خودمم یه کم بهشون حال بدم شروع کردم به چرت پرت گفتن و خلاصه الکی الکی یه عالمه چرت و پرت میگفتم و اونا هم تکرار و قش قش میخندیدیم تا چند روزیا جلو مهد پرهام کله پاچه رودیدم مثل همیشه یه گوشه وایساده بود فقط نگاه میکرد بهش گفتم سلام پرهام کله پاچه نمیدونید بچه چه حالی کرده بود همچین با ذوق و تعجب منو نگاه میکرد پیش خودش گفت ای ول بابا اینم که از خودمونه خلاصه مامان دو تا ف...
24 شهريور 1391
1